پژوهش حاضر به نقد و بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر طبقهبندی جدید آن میپردازد. نظریهی معاصر استعاره که توسط لیکاف و جانسون(1980)، به طور نظاممند مطرح شد مطالعهی استعاره را به استعارهی مفهومی که هستهی اصلی زبانشناسی شناختی است، تبدیل کرد که فرایندهای تفکر و ت چکیده کامل
پژوهش حاضر به نقد و بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر طبقهبندی جدید آن میپردازد. نظریهی معاصر استعاره که توسط لیکاف و جانسون(1980)، به طور نظاممند مطرح شد مطالعهی استعاره را به استعارهی مفهومی که هستهی اصلی زبانشناسی شناختی است، تبدیل کرد که فرایندهای تفکر و تجربهی انسان را در بر میگیرد. اخیراً به دلیل عدم دستهبندی اسم نگاشتها در برخی موارد، طبقهبندی جدیدی توسط افراشی و حسامی(1392)، مطرح گردید که بر اساس آن، طبقههای ساختاری و هستیشناختی در سه طبقهی جدید عینی به ذهنی با زیر طبقات آن، ذهنی به ذهنی و عینی به عینی معرفی گردید. هدف از پژوهش حاضر، نقد و بررسی دو دیدگاه استعارهی مفهومی و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن ها با ذکر شواهدی از افغانی و ایشیگورو است. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی است. یافتههای تحقیق نشان داد با وجود این که کاربست طبقهبندی لیکاف و جانسون، بنیان بسیاری از پژوهشهای امروزی است، در مواردی پاسخگوی کافی در طبقهبندی استعارهها نیست. از این رو کارایی طبقهبندی جدید در این پژوهش با ذکر شواهدی از افغانی و ایشیگورو مورد تأیید است.
پرونده مقاله