نظریۀ منطق گفتوگویی میخاییل باختین از نظریههای مطرح حوزۀ ادبیات است که در هر اثری ادبی، بهویژه رمان و داستان قابلتحلیل و بررسی است. در آثار صادق هدایت هم این ادعا قابلطرح است که میتوان آثارش را با این نظریه تطبیق داد تا به این پرسش پاسخ داد که هدایت چه گزارهها و چکیده کامل
نظریۀ منطق گفتوگویی میخاییل باختین از نظریههای مطرح حوزۀ ادبیات است که در هر اثری ادبی، بهویژه رمان و داستان قابلتحلیل و بررسی است. در آثار صادق هدایت هم این ادعا قابلطرح است که میتوان آثارش را با این نظریه تطبیق داد تا به این پرسش پاسخ داد که هدایت چه گزارهها و روشهایی برای گسترانیدن سخن و طرح دیدگاههای فلسفی و اجتماعی خود بهره برده است. هدایت که بنا بر آموختههای خود، با روش بینامتنیت تأثیرات بسیاری از آثار تاریخی و هنری پیش از خود گرفته، در پردازش آثارش، مهارت قابلتأملی داشته تا در نقد و تحلیل آثارش، آشنایی با فضای ذهنی او نیازمند دقت و تکاپوی بیشتر در علوم مختلف باشد. این پژوهش، با رویکرد و روش تحلیل محتوایی و بامطالعۀ کتابخانهای، دیالکتیک من و خود و همچنین، تقابل خود با جامعه و چگونگی بهره بردن از گزارههای خطابی و تقابل من و دیگری موردبررسی قرار گرفته است. بنابراین، با این فرضیه که صاحب اثر و اندیشمند، به هر موضوعی بپردازد، تعلقخاطر دارد، آثار هدایت را میتوان گاه برآمده از کنش حاصل از تقابل خود و اجتماع و گاه دیالکتیک خود با خود دانست. نتیجۀ حاصل از این پژوهش با تحلیل مؤلفههایی من و دیگری، بینامتنیت، شیوۀ روایی و گزارههای خطابی پرسشی، ندایی و امری نشان میدهد که هدایت میان تقابل خود و جامعه و دیالکتیک خود با خود، در سیلان بوده و او از هر شیوهای برای بیان عقاید خود در باب زندگی و جامعه و اندیشههای فلسفی خود بهره برده است.
پرونده مقاله