در لایة پنهانی اسطورة زال و رودابه، مانند اساطیر هم سان مصری و ایرانی آن، بیانی نمادین نهفته است. زال و سیمرغ، معادل خورشیدند و نماد خدا- قهرمان غول آسا. رودابه مظهر ایزدان مرتبط با آب و ماه و نماد ناخودآگاهی و بی تمایزی اولیه است. هر سه شخصیت، مانند نمونه های ازلی شان چکیده کامل
در لایة پنهانی اسطورة زال و رودابه، مانند اساطیر هم سان مصری و ایرانی آن، بیانی نمادین نهفته است. زال و سیمرغ، معادل خورشیدند و نماد خدا- قهرمان غول آسا. رودابه مظهر ایزدان مرتبط با آب و ماه و نماد ناخودآگاهی و بی تمایزی اولیه است. هر سه شخصیت، مانند نمونه های ازلی شان جاودانه می شوند. اسطورة زال و رودابه سرشار از دوگانگی هایی است که میل به اتحاد و تعالی دارند و برای نمونه، می توان از استحالة شخصیتی زال برای گریز از دوگانگی و بدل شدن به نیرویی اهورایی با زیستن در جوار سیمرغ- خدا؛ و میل رودابه که یین، منفعل و مونث است برای پیوستن به زال که یانگ و فعّال و مذکّراست، نام برد. در این مقاله اسطورة زال و رودابه با اسطوره های کهن تر ایرانی و مصری که به جهات گوناگون، ارتباط ساختاری و مفهومی دارند تطبیق داده شده است تا با اشراف بر وجه تمثیلی این اسطوره های همسان، تحلیلی کهن الگویی و نمادین از آن ارائه شود.
پرونده مقاله
نقد کهنالگویی یونگ، از مهمترین رویکردهای نقد ادبی است که کهنالگو (آرکیتایپ) را بنمایهها و تصاویر اساطیری ماندگار در ناخودآگاه جمعی بشر میداند. دستهبندی این کهنالگوها نامحدود هستند ولی برخی انواع معروفترین آنها عبارتند از: قهرمان، مادر، کودک، خدا، مرگ، قدرت، پیر چکیده کامل
نقد کهنالگویی یونگ، از مهمترین رویکردهای نقد ادبی است که کهنالگو (آرکیتایپ) را بنمایهها و تصاویر اساطیری ماندگار در ناخودآگاه جمعی بشر میداند. دستهبندی این کهنالگوها نامحدود هستند ولی برخی انواع معروفترین آنها عبارتند از: قهرمان، مادر، کودک، خدا، مرگ، قدرت، پیر خردمند، آنیما، آنیموس، پرسونا (نقاب) و سایه. در این پژوهش که به روش اسنادی و توصیفی انجام می شود، کاربست کهنالگوها در دیوان عرفی شیرازی به شیوة تحلیل محتوا مورد بررسی قرار می گیرد. نتیجة این پژوهش نشان می دهد که عرفی دارای طبع روان، شورمند ولی عاری از کینهورزی و توحّش، و نیز دانش ادبی سرشار است زیرا شخصیّت ادبی عرفی را بر اساس کهنالگوها میتوان بیشتر متمایل به آنیما و یا پرسونای قهرمان ارزیابی نمود. پیشنهاد میشود نظریّة کهنالگو به منظور تشخیص صادقانهبودن یا حتّی اصالت آثار ادبی، در پژوهشهای آینده، کاراییسنجی شود
پرونده مقاله
فالخوانی از دیوان حافظ به عنوان یک رفتار خاص اجتماعی است که در دانش عامیانه یا فولکلور قابل طرح و بررسی است. این سنت اجتماعی در زمانها و مکانهای مختلف به شکلهای متفاوتی جلوهگر شده است که در همة موارد حکایت از نیاز انسان به دانستن آیندة مبهم خود دارد. تفال به دیوان حاف چکیده کامل
فالخوانی از دیوان حافظ به عنوان یک رفتار خاص اجتماعی است که در دانش عامیانه یا فولکلور قابل طرح و بررسی است. این سنت اجتماعی در زمانها و مکانهای مختلف به شکلهای متفاوتی جلوهگر شده است که در همة موارد حکایت از نیاز انسان به دانستن آیندة مبهم خود دارد. تفال به دیوان حافظ به مثابه یک عنصر فرهنگی نقش مهمی در تلطیف روان فردی و اجتماعی ایفا میکند و در واقع از جمله اندوختهها و امکانات و نهادهای فرهنگی است که ریشه در قرنها زندگی مادی و معنوی ایرانیان دارد و توسل به آن در غلبه بر فشارهای روحی و روانی موثر است و به سلامت جامعه کمک میکند. برخی از کارکردهای تفال به دیوان حافظ عبارتند از: آرام بخشی، بهبود روحیة فردی و اجتماعی، کاهش و تسکین آشفتگیهای روحی و اختلافات جمعی و آینده نگری(پیشگویی).روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی و برگرفته شده از روش هرمونتیک ویلهام دیلتای و ماکس وبر است. ابزار جمع آوری اطلاعات تکنیک اسنادی (بدون عکس العمل )شامل دیوان حافظ و دیگر آثار مرتبط با آن می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که تفأل به دیوان حافظ به مثابه نمونهای از عوامل فرهنگی، اجتماعی موثر در تنظیم و تعامل روانی- اجتماعی انسانها در تأمین سلامت روانی افراد جامعه موثر است.
پرونده مقاله