امیر ارسلان نامدار، از داستانهای شفاهی بازمانده از ادبیات کهن فارسی است که به رشتۀ تحریر درآمده. آن را حد فاصل قصهپردازی سنتی و رمان نویسی در ایران دانستهاند. قصههای عامیانه، همواره مورد توجه ساختارگرایان و روایتشناسان بودهاند. در این میان، تودوروف در بررسی روایت چکیده کامل
امیر ارسلان نامدار، از داستانهای شفاهی بازمانده از ادبیات کهن فارسی است که به رشتۀ تحریر درآمده. آن را حد فاصل قصهپردازی سنتی و رمان نویسی در ایران دانستهاند. قصههای عامیانه، همواره مورد توجه ساختارگرایان و روایتشناسان بودهاند. در این میان، تودوروف در بررسی روایتهای اسطورهای، بهویژه قصهها، موفقیت چشمگیری یافتهاست. در این مقاله، به تحلیل و بررسی وجوه روایتی در داستان امیر ارسلان نامدار میپردازیم. حالت غالب گزاره ها در داستان، وجه اخباری است و زمان وقوع افعال گذشته میباشد. در میان وجوه غیر اخباری؛ وجوه فرضی، بسامد بیشتری دارند. وجوه شرطی و پیش بین، هردو به یک نسبت، در داستان حضور دارند. پیش بینیهایی که به وسیله رمل و اسطرلاب صورت گرفته، غالبا درست و پیش بینی افراد، با احتمال خطای بیشتری مواجه است. در میان وجوه خواستی؛ وجه تمنایی، بسامد بیشتری نسبت به وجه الزامی دارد و این نشان دهندةآن است که خواست و آرزوهای افراد بیش از قوانین حاکم بر جامعه،داستان و اتفاقات را پیش میبرند.
پرونده مقاله