مؤلّفه های نهیلیسم در آثار صادق هدایت و زکریا تامر
محورهای موضوعی : متون زبان و ادبیات فارسی
1 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر، اهر، ایران
کلید واژه:
چکیده مقاله :
بدبینی به هستی و مناسبات آن، همواره در طول تاریخ بشر مطرح بوده است؛ لیکن رویکرد به آن به صورت یک مکتب فکری رسمی و با نام نهیلیسم از ثمرات مدرنیسم می باشد که به موازات ادامۀ حیات در آثار فیلسوفان و متفکران در اشعار شعرای زبان فارسی و عربی بازتاب یافته است. از آنجا که یکی از بهترین روش های تبیین یک مسأله، مقایسة آن با نمونه ای هم شأن و هم جنس است، نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، عناصر و مؤلّفه های مشترک نهیلیسم را در آثار صادق هدایت و زکریا تامر به عنوان دو نویسندة پیشتاز در داستان نویسی مدرن ایران و سوریه که به پوچ انگاری گرایش یافته اند مورد کاوش قرار داده، تا برخی از آسیب های مترتّب بر این مکتب فکری مشخص شود و عوامل روی آوردن این دو نویسنده به اندیشه های نهیلیستی مورد بررسی قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد که علیرغم تعلّق هدایت و تامر به دو فرهنگ و دو جامعۀ متفاوت، پوچ انگاری، یأس، بدبینی نسبت به فرد و جامعه، مرگ اندیشی و درون گرایی، بر افکار هر دو مستولی است و آشنایی با آثار متفکران غرب، استبداد و خفقان داخلی از عوامل مشترک و مؤثر در سوق دادن هر دو نویسنده به نهیلیسم بوده است.
Pessimism towards the world and its structures has always been a topical issue during human history. But the approaches to probe it have led to a formal school of thought called nihilism and this has been one of the outputs of modernism reflected in poems composed by Persian and Arab poets along with the works of the philosophers and scholars in the field. Since one of the best approaches to identify an issue is to compare it with a parallel and same level sample, the present study has tried to probe the issue using a descriptive-analytic method to discuss about the elements and constituents of nihilism in the works of Sadegh Hedayat and Zakaria Tamer as two pioneering writers in modern story writing in Iran and Syria who tended towards nihilism to recognize some of the problems repeated in this school of thought and to investigate about the factors that led these two authors towards nihilist thoughts. Findings showed that although Hedayat and Tamer belonged to two different cultures and societies, nihilism, disappointment, pessimism towards the individuals and the society, thinking of death and introverted thoughts have dominated thoughts of both authors and being informed about the thoughts of western scholars, local dominance and tyranny have been among the common and effective factors that caused both authors to tend towards nihilism.
مقالات
_||_