بررسی آیین کشورداری از دیدگاه شاهنامه (بر مبنای اندرزنامه ها ،قبل و بعد از اسلام)
محورهای موضوعی : متون زبان و ادبیات فارسیغلامحسین میرقادری 1 , غلامرضا کافی 2
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
کلید واژه: فردوسی, شاهنامه, کشور, حکومت, پندنامه,
چکیده مقاله :
شاهنامۀ فردوسی بزرگ ترین اثر حماسی زبان فارسی و درکنار حماسههای ملل دیگر، نظیر ایلیاد و ادیسه، جزو معدود حماسههای مشهور جهان است. فردوسی، شاهنامه را در یکی از بدترین شرایط اجتماعی مردم ایران، یعنی زمانی که هویت ملی آنان از جانب اقوام بیگانه مورد تهاجم قرار گرفته بود، سرود و به تعبیر خود «عجم» را با این «پارسی» زنده کرد. شاهنامه افسانه و ساخته و پرداختۀ ذهن فردوسی نیست؛ بلکه تاریخ اساطیری ایران است که پیش از او در «خدای نامک»ها ثبت شده بود. متناسب با موضوع مقالۀ حاضر. فردوسی در خلال معرفی اسطورهها و حماسههای ایرانی، آیین کشورداری و راه و رسم زندگی معنی دار را به مردم میآموزد. گذشته از خداینامکها، با رویکردی بینامت نی، ردّپای پندنامهها هم در این اثر پیداست و دیده میشود که فردوسی، به مثابۀ انسانی بخرد، فرصت بهره گیری از تجربههایی را که در اندرزنامهها، در عباراتی گزیده و به صورت گزینه گویی فشرده شده، از دست نمیدهد و بدین ترتیب بر غنای شاهنامه میافزاید. در این مقاله برآنیم که شیوههای حکم رانی را از دید فردوسی و با تکیه بر تاثیرپذیری اش از پند نامهها، که اینک بسیاری از آنها در دست نیست، به اقتصار بررسی کنیم. در این مقاله دادههای تحقیق با روش کتاب خانهای به دست آمده و با استفاده از روش تحلیل توصیف شده است. و حاصل کار نشان میدهد که فردوسی به نگه داشت پیوند میان گذشتههای درخشان ایران با روزگار تباه عصر خویش و رهایی مردم از بی هویتی سخت پای بند بوده است.
Ferdowsi's Shahnameh is the greatest epic work of Persian language and along with the epics of other nations, such as the Iliad and the Odyssey, it is one of the few famous epics in the world. Ferdowsi composed the Shahnameh in one of the worst social conditions of the Iranian people, that is, when their national identity was attacked by foreign tribes, and in his own words, revived the "Ajam" with this "Persian". Shahnameh is not a myth made by Ferdowsi; Rather, it is the history of Iranian mythology that was recorded in the " Khodainamak" before him. Fits the topic of this article. During the introduction of Iranian myths and epics, Ferdowsi teaches the people the ritual of governance and the meaningful way of life. Apart from Khodainamak, with an intermediate approach, the traces of the teachings can also be seen in this work and it can be seen that Ferdowsi, as a wise human being, don’t miss the opportunity to take advantage of the experiences that are selected in the form of phrases and in the form of compressed options in the advice letters and thus adds to the richness of the Shahnameh. In this article, we intend to examine the ruling methods from the point of view of Ferdowsi and relying on his influence on the letters of advice, many of which are not available now. In this paper, research data are obtained by library method and described using analysis method. And the result shows that Ferdowsi has adhered to maintaining the link between the glorious past of Iran and the ruined days of his time and the liberation of the people from anonymity.
کتاب¬ها
ابن مسکویه. (2535). جاویدان خرد، مترجم تقی¬الدین محمد شوشتری، به اهتمام بهروز ثروتیان، تهران: موسسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل.
انوری، حسن. (1385). فرهنگ فشردۀ سخن، تهران: سخن.
آسانا، جاماسب جی، (گردآورنده). (1371). متون پهلوی، گزارش سعیدعریان، تهران: کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی.
تفضّلی، احمد. (1376). تاریخ ادبیات پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران: سخن.
دُرپر، مریم. (1362). سبک¬شناسی نامههای غزالی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی، تهران: نشر علم.
راوندی، مرتضی. (1386). تاریخ اجتماعی ایران، جلد4، تهران: نگاه.
سرامی، قدمعلی. (1368). از رنگ گل تا رنج خار، تهران: علمی و فرهنگی.
شریفی، محمد. (1387). فرهنگ ادبیات فارسی، تهران: فرهنگ نشر نو.
شولتس، دو آن. (1369). روانشناسی کمال، مترجم گیتی خوشدل، تهران: نشر نو.
فتوحی رود معجنی، محمود. (1343). سبک¬شناسی، تهران: انتشارات سخن.
فردوسی، ابوالقاسم. (1384). شاهنامه، بر پایۀ چاپ مسکو، تهران: هرمس.
گورین، ویلفرد. ال و دیگران. (1370). راهنمای رویکردهای نقد ادبی، مترجم زهرا میهن خواه، تهران: اطلاعات.
محبّتی، مهدی. (1388). از معنا تا صورت، جلد 1، تهران: انتشارات سخن.
مدرّسی، فاطمه. (1395). فرهنگ توصیفی نقد و نظریههای ادبی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی.
مزلو، آبراهام. (بی تا). روان شناسی عشق ورزیدن، مترجم شیوا رویگران، بی جا: بی نا.
مکاریک، ایرناریما. (1384). دانشنامۀ نظریههای ادبی معاصر، مترجمان مهران مهاجر، محمد نبوی، تهران: آگاه.
مولوی، جلال¬الدین محمّد. (1370). گزیدۀ فیه¬مافیه، حسین الهی قمشهای، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
مولوی، جلال¬الدین محمّد. (1382). مثنوی، تهران: هرمس.
میرباقری فرد، سید علی اصغر، و دیگران. (1381). تاریخ ادبیات ایران، تهران: سمت.
مینوی خرد. (1364). مترجم احمد تفضّلی، تهران: توس.
نجفی، ابوالحسن. (1382). مبانی زبان¬شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی، تهران: نیلوفر.
نسفی، عزیز الدین. (1377). کتاب الانسان الکامل، تهران: طهوری.
وحیدا، فریدون. (1388). جامعه شناسی در ادبیات فارسی، تهران: سمت.
References
Books
Anuri, H. (2006). Sokhnar Condensed Dictionary, Tehran: Sokhnar. [In Persian]
Asana, J. J, (Compiler). (1371). Pahlavi texts, reported by Saeed Arian, Tehran: National Library of the Islamic Republic. [In Persian]
Dorper, M. (1983). The stylistics of Ghazali's letters with the approach of critical discourse analysis, Tehran: Alam Publishing. [In Persian]
Fatuhi Roud Majani, M. (1964). Stylology, Tehran: Sokhon Publications. [In Persian]
Ferdowsi, A. (2005). Shahnameh, based on Moscow printing, Tehran: Hermes. [In Persian]
Guerin, W. E. & others. (1991). A Guide to Literary Criticism Approaches, Trans. Zahra Mihankhah, Tehran: Information. [In Persian]
Ibn Moskawieh (2535). Javidan Khard, Trans. Taghiuddin Mohammad Shushtri, by Behrouz Sarvatian, Tehran: Institute of Islamic Studies, McGill University. [In Persian]
Madrasi, F. (2015). A Descriptive Culture of Literary Criticism and Theories, Tehran: Research Institute of Human Sciences. [In Persian]
Maslow, A. (No date). The psychology of love, Trans. Shiva Roygan, No place: No publisher. [In Persian]
McCarrick, I. (2005). Encyclopaedia of Contemporary Literary Theories, translators: Mehran Mohajer, Mohammad Naboi, Tehran: Aghaz. [In Persian]
Minoye kherad (1985). Translated by Ahmad Tafzali, Tehran: Tos. [In Persian]
Mir Bagheri Fard, S. A. A, & others. (1381). History of Iranian literature, Tehran: Samt. [In Persian]
Mohabbati, M. (2009). From Meaning to Face, Volume 1, Tehran: Sokhon Publications. [In Persian]
Molavi, J. M. (1991). Excerpted by Fieh Mafieh, Hossein Elahi Qomshaei, Tehran: Islamic Revolution Publications and Education. [In Persian]
Molavi, J. M. (2003). Masnavi, Tehran: Hermes. [In Persian]
Najafi, A. (2003). The basics of linguistics and its application in Persian language, Tehran: Nilofar. [In Persian]
Nasafi, A. (1998). Kitab al-Insan al-Kamal, Tehran: Tahori. [In Persian]
Ravandi, M. (2007). Social History of Iran, Volume 4, Tehran: Negah. [In Persian]
Sarami, G. A. (2007). From the color of the flower to the pain of the thorn, Tehran: Scientific and Cultural. [In Persian]
Schultz, T. A. (1369). The psychology of Kamal, Trans. Giti Khoshdel, Tehran: New Publishing. [In Persian]
Sharifi, M. (1387). Farhang Persian Literature, Tehran: Farhang Eshar Nu. [In Persian]
Tafazzuli, A. (1997). The history of pre-Islamic literature, by the efforts of Jale Amoozgar, Tehran: Sokhn. [In Persian]
Vahida, F. (2009). Sociology in Persian literature, Tehran: Samt. [In Persian]