آسیب شناسی روشهای تحلیلی در علوم انسانی (با تأکید بر کاربرد روشهای آماری)
محورهای موضوعی : مدیریت کسب و کار
کلید واژه: علوم انسانی, روشهای تحلیلی, تجربه گرایی انتزاعی, اثباتگرایی,
چکیده مقاله :
علوم انسانی مجموعه ای از معارف ازجمله سیاست شناسی و فنی و نظیر آن است و زیرشاخه های آن به قدری متعدد است که نمی توان فهرست مستوفایی از آنها ارائه کرد. به تعبیر دیگر علوم انسانی معارفی است که موضوع تحقیق آنها فعالیت های مختلف بشر است که روابط افراد با یکدیگر و روابط این افراد با اشیا را در برمیگیرد. مراکزآموزش عالی ارکان مهم توسعه علوم انسانی سهم عمدهای در گسترش و بررسی این تعاریف دارند. میتوان وظیفه دانشگاه را شرح اصول و مبانی دانش دانست که با ایجاد روحیه تامل گرا نظریهپرداز و خلاقیت علمی در افراد این وظیفه را تحقق میبخشد. بعد از جنگ جهانی دوم و اهمیت یافتن استفاده از وسیله به جای هدف، دو روایت مشروعیت بخش دانش یعنی نظریهپردازی و رهایی بشر اعتبار خود را از دست داد و پیامد مهم آن از بین رفتن مشروعیت نظریه پردازی در دانشگاه بوده است تا آنجا که امروزه وظیفه آموزش عالی به جای تربیت محقق صرفاً انتقال دانش و تربیت مدرس شده است. در این مقاله به آسیبشناسی نوع استفاده از برخی ابزارها (بهویژه روشهای آماری برای شرح و نه گسترش و نه گسترش) مفاهیم علوم انسانی پرداخته میشود. ابزارهایی مانند روشهای آماری، کاربرد زیادی برای عینیت بخشیدن به مفاهیم علوم انسانی یافته اند. تا آنجا که امروزه در تحقیقات علوم انسانی عموماً جزو لاینفک تحقیقات و حتی تنها ملاک تصمیم گیری بهحساب می آیند. این درحالی است که استفاده از روش های آماری در همه موارد نتیجه بخش نیست و نمی توان به تنهایی از طریق یک نمونه آماری یک مفهوم اساسی و مطرح را بررسی کرد. در این مقاله به مواردی از این نوع اشاره و راه کارهایی برای استفاده مناسب از این روش ها ارائه شده است. روش بررسی در این پژوهش مطالعه کتابخانهیی و مقایسه دو کتب تجربهگرایی انتزاعی و اثباتگرایی بوده است و یافتههای این بررسی در قالب نتایج و پیشنهادها ارائه میشود.