بررسی رابطه هویت اجتماعی با ابعاد دینداری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
محورهای موضوعی : خانواده
1 - عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
کلید واژه: هویت اجتماعی ودینداری ومدرن بودن هویت اجتماعی,
چکیده مقاله :
بر اساس نظریه جرج هربرت مید تصور هر فرد از خود با آنکه به نظر امری فردی میآید شکلگیری خود در افراد، اجتماعی است و بدون وجود انعکاسی از دیگری تعمیم یافته، خود اجتماعی افراد و برداشت روشنی از خود، در آنان شکل نخواهد گرفت. از طرف دیگر نهادهای اجتماعی نیز در شکل دادن به این تصورات و انعکاسها سهم مهمی دارند و با توجه به میزان تسلط این نهادها بر فرایند معنایابی کنشهای اجتماعی و میزان سنتی یا مدرن عمل کردن این نهادها از نظر این که تا چه حد به کنش های فردی و انتخاب های آزادانه افراد اجازه بروز و ظهور بدهند، انواع متفاوتی از هویت های اجتماعی میتواند در افراد جامعه شکل بگیرد که میتوان آن را در یک پیوستار که در یک طرف آن هویتهای اجتماعی مبتنی بر منابع سنتی قرار دارند و در طرف دیگر هویتهای اجتماعی مبتنی بر منابع مدرن، ملاحظه کرد. بنابراین نهادها و ساختارهای اجتماعی مانند خانواده، دین، آموزش و رسانهها و... همگی در شکلگیری هویت اجتماعی موثر بوده و میتوان گفت که در یک دیالکتیک بین «خود» فرد و «جامعه»، هویت اجتماعی افراد امکان ظهور پیدا میکند. بر اساس نتایج تحقیق از نظر هویت اجتماعی تفاوت معنی داری بین دانشجویان متعلق به طبقه های اجتماعی مورد بررسی (پایین، متوسط، متوسط رو به بالا و بالا) وجود نداشته و میانگین نمره هویت اجتماعی دانشجویان متعلق به این طبقه های اجتماعی نزدیک به هم می باشد بر این اساس می توان نتیجه گرفت که تحصیل در دانشگاه و قرار گرفتن در محیط علمی و فرهنگی از درجه تفاوت آنان در ابعاد مختلف مربوط به منابع هویتیابی کاسته و افکار و عقاید و ایستارهای مشابهی در آنان به وجود آورده و از نظر هویت اجتماعی و تاثیرپذیری از عناصر و مولفههای اثرگذار بر آن همسانیهای بیشتری در میان دانشجویان ایجاد میکند. بر اساس نتایج تحقیق در همه ابعاد چهارگانه دینداری، بین دانشجویان متعلق به طبقههای اجتماعی چهارگانه مورد بررسی تفاوت معنیداری وجود دارد. در همه ابعاد اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی دینداری، دانشجویان متعلق به طبقه اجتماعی پایین در رده اول، دانشجویان متعلق به طبقه اجتماعی متوسط در رده دوم و دانشجویان متعلق به طبقه اجتماعی متوسط رو به بالا در رده دوره سوم و دانشجویان متعلق به طبقه اجتماعی بالا در رده دوم چهارم قرار گرفتهاند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که به موازات بهبود اوضاع اقتصادی- اجتماعی افراد و تعلق آنان به طبقات بالاتر اجتماعی از میانگین نمره دینداری آنان در همه ابعاد چهارگانه اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی کاسته شده و میزان دینداری کلی آنان کاهش مییابد. تفاوت معنیداری بین دانشجویان رشتههای تحصیلی مختلف از نظر نوع هویت هویت اجتماعی وجود نداشته و تحصیل در رشتههای مختلف موجب تفاوت در میزان سنتی یا مدرن بودن هویت اجتماعی آنان ندارد. تفاوت معنیداری بین دانشجویان رشتههای تحصیلی مختلف از نظر میزان دینداری در ابعاد چهارگانه آن وجود نداشته و تحصیل دانشجویان در رشتههای مختلف موجب برجسته شدن نوع خاصی از دینداری نزد آنان نمیگردد.