در این مقاله با تحلیل آراء ابنسینا و مور ضمن آنچه درباره تعریفناپذیری خوب و بد اخلاقی مطرح است، نگرش آنها از جهت معرفتشناختی تبیین شده و آراء این دو متفکر بر اساس شیوه گفتگو مقایسه میشود. مسئله اصلی تحقیق نگرش ابنسینا و مور درباره نقد ملاک و معیار طبیعتگرایانه برا چکیده کامل
در این مقاله با تحلیل آراء ابنسینا و مور ضمن آنچه درباره تعریفناپذیری خوب و بد اخلاقی مطرح است، نگرش آنها از جهت معرفتشناختی تبیین شده و آراء این دو متفکر بر اساس شیوه گفتگو مقایسه میشود. مسئله اصلی تحقیق نگرش ابنسینا و مور درباره نقد ملاک و معیار طبیعتگرایانه برای حمل خاصههای اخلاقی نظیر خوب و بد در موضوعات اخلاقی است. ابنسینا در آراء خویش بیان میدارد که اعتدال به عنوان امری مابعدالطبیعی و طبیعی نمیتواند در همه زمینهها معیار و ملاک برای خوب یا بد بودن موضوعات اخلاقی باشد، مور نیز با تحلیل مغالطه طبیعتگرایانه لذت یا هماهنگی با طبیعت را ملاک و معیار حمل خوب و بد بر موضوعات اخلاقی نمیداند. نتایج تحقیق نشان میدهند که رویکرد این دو متفکر برای اثبات مدعای خویش توجه به ایراد منطقیای است که در مساوق دانستن خوب و بد با اموری نظیر اعتدال، لذت و هماهنگی با طبیعت رخ میدهد. ابنسینا و مور برای پاسخ به مسئله، از واقعگرایی غیرطبیعتگرایانه گزارههای اخلاقی دفاع میکنند، در این میان تأکید بر شهودِ خاصهها در شهودِ عقلای قوم برای یافتن ملاک و معیار برای صدق و کذبپذیری گزارههای اخلاقی امکان گفتگو در آراء این دو متفکر را میسر میسازد. روش انجام پژوهش تحلیل محتوای آراء این دو فیلسوف در جهتِ پدید آمدن نوعی گفتگو برای مقایسه آراء ایشان است.
پرونده مقاله
در این نوشتار به تحلیل مبانی معرفت شناسانه غربت آگاهی در اندیشه ی سهروردی با طرح این پرسش که منشأ این مبانی چیست پرداخته شده است. علم اشراقی معرفتی حضوری و در مقابل علم حصولی است. شیخ اشراق استنباط و گشایش اینکه علم چیست؟ چه بنیادی دارد؟ و چگونه درک می شود؟ را بر مبنای چکیده کامل
در این نوشتار به تحلیل مبانی معرفت شناسانه غربت آگاهی در اندیشه ی سهروردی با طرح این پرسش که منشأ این مبانی چیست پرداخته شده است. علم اشراقی معرفتی حضوری و در مقابل علم حصولی است. شیخ اشراق استنباط و گشایش اینکه علم چیست؟ چه بنیادی دارد؟ و چگونه درک می شود؟ را بر مبنای علم حضوری در ارجع الی نفسک می داند. پژوهش حاضر نشان می دهد رهنمون و نقطه اشتراک زیبایی شناسی مدبر نوع و معرفت شناسیِ بازگشتِ به من توسط خود زمینی در سیر فراتاریخی (metahistoire) خواهد بود. انسان شناسی سهروردی منجر به یکی از اساسی ترین مضامین کربن یعنی غربت آگاهی شده است. در این مقاله بر مبنای منشأ و کارکرد هبوط هستی معطوف به آن سوی مرگ در فیلم هایی با مضون غربت آگاهی تأویل گردیده است. بر اساس مبانی معرفت شناسی اشراقی در روایت شناسی فیلم هایی با مضمون غربت آگاهی مشخص گردید در وحدت سه وجهی حکایت (راوی، روایت و مروی)، راوی هم فاعل حماسه است هم موضوع و مفعول آن. برای تحلیل این مبانی معرفت شناسانه و لوازم زیبایی شناسانه به روش پدیدارشناسی هانری کربن عمل شده است.
پرونده مقاله