سولیپسیسم نزد شوپنهاور و ویتگنشتاین متقدم
محورهای موضوعی : پژوهشهای معرفت شناختیمهران سینایی مقدم 1 , محمد رعایت جهرمی 2
1 - دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)
2 - دانشگاه بین المللی قزوین
کلید واژه: آگاهی, خودآگاهی, سولیپسیسم, جهان من,
چکیده مقاله :
سولیپسیسم، به مفهوم اینکه از لحاظ هستیشناختی تنها من هستی دارم و هستیِ جهانِ خارج فقط به مثابه موضوع و مضمون ذهن من، هستی دارد و هر آنچه شناخته میشود فقط به واسطه ذهنمندی من همچون تنها شناسنده، نگریسته میشود، مسالهای است که از دوران مبنا قرار گرفتن سوژه اندیشنده توسط دکارت و همچنین توجه به ذهن شناسنده توسط فلاسفهای همچون بارکلی و کانت و سپس در ایدهآلیسم آلمانی، اهمیت فراوانی داشته است. در نتیجه سولیپسیسم مسالهای فرعی در فلسفه نیست بلکه به طور اساسی در همین چارچوب، من به عنوان هستندهای خودآگاه و شناسنده، منطبق بر نحوه هستومندی و به خاطر قالبها و صورتهای آگاهیام، جهان و آگاهی و ذهنمندی دیگران را به طور سولیپسیستی میشناسم. این مساله نزد برخی فیلسوفان معاصر، آنچنان که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته است. شوپنهاور و ویتگنشتاین به این موضوع در قالب بحث پیرامون نحوه شناخت من متافیزیکی و نیز محدوده و مرزهای جهان پرداختهاند. شوپنهاور بر اساس ایدهآلیسمِ مبتنی بر فلسفه استعلایی کانت، معتقد است که هستی جهان منوط به ذهنی شناسنده است که جهان در آن بازنمود یافته است. این ذهن، خودش در قالب زمان و مکان و علیت نمی-گنجد. خود، شناسنده جهان است ولی نمیتواند خودش را بشناسد. ویتگنشتاین متقدم نیز در تراکتاتوس، تحت تاثیر شوپنهاور، بر اساس کاربردها و نقش زبان، مرزهای جهان و شناختِ من متافیزیکی را در بحث سولیپسیسم مورد توجه قرار داده و آن را در تجربیات اول شخص مانند درد و تجربه عواطف نسبت به شناخت آن در دیگران به بحث گذاشته است.
Solipsism by which that means ‘I am the only conscious mind’, epistemologically and ontologically offers that ‘everything has to exist and has to be known through my consciousness.’ This view received philosophical attention after considering thinking subject in Descartes’ doctrine and also in investigating the mind of the knower in Barkley, Kant and following German idealists such as Fichte, Schelling, and Hegel. Therefore, Solipsism could be an important philosophical problem, since ‘I perceive the outer world and also the other minds’ through my conscious mind. Schopenhauer and Wittgenstein have considered this problem as ‘the border of the world for the knowing subject’ and signified it as ‘metaphysical I’. According to the Transcendental philosophy of Kant, Schopenhauer believes that the existence of the representative world depends on the mind of the knowing subject. However, the knower by itself is independent of time, space and causality. In a rare epistemological situation that Schopenhauer considers in aesthetical experience, the knower is in his true state. On the other hand, under the influence of Schopenhauer, Wittgenstein in Tractatus Logico-Philosophicus introduces the role of the language in stating the border of the subject’s world; that is, the subjective experiences such as pain and emotion are perceived based on the knower’s mind. These subjective experiences also include the existence and mindfulness of others, too. Thus, the world is my world and as a conscious knower and as the conscious knower, I should exist in all the times to the end that the world exists.
آنسکوم، جی. بی. اِم .(1385). مقدمه ای بر تراکتاتوس ویتگنشتاین، ترجمه همایون کاکاسلطانی، نشر گام نو.
دباغ، سروش.(1393). سکوت و معنا (جستارهایی در فلسفة ویتگنشتاین)، نشر صراط.
زندیه، عطیه .(1386). دین و باور دینی در اندیشه ویتگنشتاین، نشر نگاه معاصر.
سرل، جان.(۱۳۹۲). درآمدی کوتاه به ذهن، ترجمه محمد یوسفی، نشر نی.
شوپنهاور، آرتور .(1396). جهان همچون اراده و تصور، ترجمه رضا ولی یاری، نشر مرکز.
همو .(1394) . متعلقات و ملحقات، ترجمه رضا ولی یاری، نشر مرکز.
فسنکول، ویلهلم .(1385). گفتنی ها- ناگفتنیها(سه مقاله درباره فلسفه ویتگنشتاین)، ترجمه مالک حسینی، نشر هرمس.
کانت، ایمانویل .(1362). سنجش خرد ناب، ترجمهی دکتر میرشمسالدین ادیبسلطانی، امیرکبیر.
گلاک، هانس یوهان .(1389). فرهنگ اصطلاحات ویتگنشتاین، ترجمه همایون کاکاسلطانی، نشر گام نو.
ویتگنشتاین، لودویگ .(1386). رسالهی منطقی-فلسفی، ترجمه میرشمس الدین ادیب سلطانی، نشر امیرکبیر.
Biletzki, Anat. (2003). Interpreting Wittgenstein, Kluwer
Friedlander, Eli. (2001). Signs of Sense: reading Wittgenstein’s Tractatus, Harvard University press
Hacker, P.M.S. (1990). Wittgenstein Meaning and Mind, Basil Blackwell
Lange, Ernst Michael. (2017). Wittgenstein on Solipsism, in:A companion to Wittgenstein, edited by Hans-Johann Glock, and John Hyman, Blackwell
Pihlström, Sami. (2011)Transcendental Guilt Reflections on Ethical Finitude, Lexington Books
Pradhan, Ramesh Chandra. (2019). Mind Meaning and World, Springer
Sluga, Hans and Stern, G. (1996). The Cambridge Companion to Wittgenstein, Cambridge
Wittgenstein, Ludwig. (1961). Notebooks, editors: G.H. Wright and G.B.M. Anscombe, Translated by G.B.M. Anscombe
_||_